تراژدی زندگی انسان

تراژدی زندگی انسان

تراژدی زندگی انسان

تراژدی زندگی انسان

تراژدی زندگی انسان

تراژدی زندگی انسان
تراژدی زندگی انسان
...تیشه به ریشه ی خشک نزن
عنوان عکس 1
عنوان عکس 2
عنوان عکس 3
عنوان عکس 4
عنوان عکس 5
تبلیغات
تراژدی زندگی انسان

در روزگار باستان ،پادشاهی جوان علاقه وافری به دانستن تاریخ زندگی بشر داشت .از این رو دانشمندی را مامور تدوین وقایع و حوادث تاریخ نمود.سال ها گذشت .روزی به پادشاه اطلاع دادند قطار شتری وارد شهر شده و بار هر یک از آن ها دو جلد کتاب بزرگ است .دانشمند یاد شده به حضور شاه رسیده و گفت:کتاب هایی که بار شتر ها است خلاصه تاریخ زندگی بشر است ؟ !و پادشاه که در آن هنگام نیروی جوانی را از دست دادهبود و ضمنا فرصت خواندن آن همه کتاب را نداشت از دانشمند مزبور خواست که هر چه زودتر کتاب ها را خلاصه کند و به حضور بیاورد .چند سال دیگر گذشت ،دانشمند مذکور با دو جلد کتاب بزرگ به حضور پادشاه رسید و نتیجه کار خود را عرضه داشت .پادشاه که اکنون پیر شده بود متوجه شد که برای خواندن آن دو کتاب بزرگ نیز فرصت کافی ندارد . از این جهت مجددا دستورداد تا آثار را خلاصه تر کنند چند زمانی گذشت . مرد دانشمندتمام تاریخ زندگی بشر را در کتاب بسیار کوچکی مختصر کرد و به پادشاه ارائه داد . متاسفانه در آن هنگام پادشاه پیر در حال احتضار بود .از این رو به دانشمند سال خورده گفت : من آرزو مند بودم تاریخ زندگی بشر را بدانم ،اکنون نزدیک است از جهان فانی رخت بر بندم ،اگر ممکن است در چند کلمه تاریخ بشر را برای من بیان کنید .پیرمرد دانشمند نتیجه و ماحصل سال ها تحقیق و مطالعه خود را راجع به زندگی بشر در سه جمله خلاصه کرد

به دنیا آمدن ،رنج بردن ، مردن 

منبع: از کتاب فروغ خاور (بودا )




تعداد بازديد : 113
پنج شنبه 2 بهمن 1393 ساعت: 13:31
نویسنده:
نظرات()
می پسندم نمی پسندم
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید

نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:







درباره ما
مطالب تصادفی
لینک دوستان
آخرین نظرات کاربران